در این بازار نامردی بهدنبال چه می گردی؟
نمی یابی نشان هرگز از وفا و جوانمردی
برو بگذر از این بازار ، از این مستی و طنازی
اگر چون کوه هم باشی در این دنیا تو می بازی
بر خاک بخواب نازنین،تختی نیست.
آواره شدن ,حکایت سختی نیست.
از پاکی اشکهای خود فهمیدم ؛
لبخند همیشه راز خوشبختی نیست
باز در کلبه ی عشق ، عکس تو مرا ابری کرد.
عکس تو خنده به لب داشت ولی اشک چشم مرا جاری کرد
بیتو اندیشیدهام کمتر به خیلی چیزها
میشوم بیاعتنا دیگر به خیلی چیزها
تا چه پیش آید برای من! نمیدانم هنوز...
دوری از تو میشود منجر به خیلی چیزها
غیرمعمولیست رفتار من و شک کرده است
ـ چند روزی میشود ـ مادر به خیلی چیزها
نامههایت، عکسهایت، خاطرات کهنهات
میزنند اینجا به روحم ضربه، خیلی چیزها
هیچ حرفی نیست، دارم کمکم عادت میکنم
من به این افکار زجرآور... به خیلی چیزها
میروم هرچند بعد از تو برایم هیچچیز...
بعدِ من اما تو راحتتر به خیلی چیزها...
من میبافم و تو میبافی....
من برای تو کلاه...تا سرت را گرم کند...!!
تو برای من دروغ....
تا دلم را گرم کنی!!....
خواستم با تو باشم گفتند با تو بودن گناه است
خواستم در کنارت باشم گفتند خیانت است
خواستم فراموشت کنم...
انگار خود را فراموش کرده ام
می خواهم با یاد تو باشم
کاش و ای کاش
بهانه می کند دلم
هوای عاشقانه را
هوایی دل تو ام
بهانه بهانه ها
اگر اسیر و بی کسم
محتاج یک همنفسم
تا آخرین حد سکوت
تا لحظه سرد نبود
باز حضورت یک بهانه
واسه ماندن
عاشقانه
کاش امیدم بیش از این بود
هرم دستات همنشین بود
کاش دوباره می رسیدی
طعم عشقو می چشیدی
...کا ش
ILove you
دوستت دارم
همسفر تنها نرو بذار تا با هم بریم
سرنوشتمون یکی هر دو مون مسافریم
تازه از راه رسیدم هنوزم خسته رام
همسفر تنها نرو ، بذار تا منم بیام
سخته دل کندن از این شهر و دل بستگی ها
موندن از خونه جدا ، با همه خستگی ها
جون به لبهام رسیده تا به کی دربدری
گرد غربت روتنم ، که بازم باید بری
بذار تا خستگی از این تن خسته بره
سخته دل بستگی از شهر دل بسته بره
اگه بذاری بیام ، من میشم سنگ صبور
گوش به قصه هات میدم ، شهر غربت راه دور !
تنها نرو..
این راه را خیلی ها رفتند و گم شدند
بعضی ها هم راهشان بیراهه شد
من کسی را میشناسم که بلد راه است
اگر با او باشی
هیچ کجا و هیچ وقت
هیچ راهی را گم نمیکنی
میدانی او کیست؟
آری...
خدا!!!
نرو
در آغوشم بگیر بگذار برای آخرین بار گرمی دستت را حس کنم
و مرا ببوس تا با هر بوسه ات به آسمان پرواز کنم
نگاهم کن و التماسم را در چشمانم بخوان
قلبم به پایت افتاده است نرو
لرزش دستانم و سستی قدمهایم را نظاره کن
تنها تو را می خواهم بگذار دوباره در نگاهت غرق شوم
و بگذار دوباره در آغوشت به خواب روم
نرو.....
نگذار دوباره تنها شوم....
نرو.....
این شعرها دیگر برای هیچکس نیست
نه در دلم انگار جای هیچکس نیست
آنقدر تنهایم که حتی دردهایم
دیگر شبیه دردهای هیچکس نیست
حتی نفسهای مرا از من گرفتند
من مردهام در من هوای هیچکس نیست
دنیای مرموزیست ما باید بدانیم
که هیچکس اینجا برای هیچکس نیست
باید خدا هم با خودش روراست باشد
وقتی که میداند خدای هیچکس نیست
من میروم هرچند میدانم که دیگر
پشت سرم حتی دعای هیچکس نیست...
دستاتو می گیرم، نرو
من بی تو میمیرم، نرو
تنها میشم بی تو، نرو
عاشق تر از این شو، نرو
دنبــــــال کســـــی نیستـــم کــــه وقتــــی میگـــــم میـــــرم ؛
بگــــه : نـــرو !
کســـی رو میخــــوام کـــه وقتـــی گفتـــم میـــرم ؛
بگـــه : "صبـــر کـــن منـــم باهـــات بیـــام،
تنهـــا نـــرو ... !!
منو ببخش
ساده و بی بهانه به وسعت دلت آسمونیت به دوری دل و من تو به قشنگی چشمای دریای ایت تو رو قسم می دم به جون شاپرک تو رو قسم می دم به بازی بچه ها بی من سفر مرو بی من سفر مرو